چراغی در تاریکی شبانه زندگی، ناگهان از دور ظاهر میشود، مانند شعلهی امید.
در آغاز، آرامشی در آغوش تنهایی میآورد، وقتی که دل به دل مینگراند و درد و رنج میکاهد.
با او، هر گونه باری سبک میشود، چرا که آن دوا که دل نیاز دارد را میفهمد و میپذیرد. با او تمام پریشانیها و نگرانیها رام شده و همه چیز آسوده به نظر میآید.
او بسان همسفری در سفر زندگی که همراهی میکند در لحظات شادی و غم، در سرزمینهای دور و نزدیک... با آرامشی زیبا که پنهان گشته در آغوشش... روشنایی را فریاد می زند و نغمه پایان تاریکی را می سراید.
یافتنش مانند گنجی بی قیمت است چرا که همانند آیینه ای بدون تزیین و پوشش، تو را متوجه تمام نقاط ضعف و قوتت میکند تا با فهم و شناخت بهتر خودت شکوفه گلهای دوستی و عشق را در باغ زندگی ات نظاره گر باشی.
برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 16