رمضون امسال

ساخت وبلاگ

یکی از شخصیت‌های انیمیشن پینوکیو درشکه‌چی هستش که پسربچه‌های شیطون و بازیگوش رو به یه شهربازی به نام «جزیره لذت» می‌بره.

توی این جزیره همه اسباب لذت و سرگرمی برای بچه‌ها فراهمه اما بچه‌ها خیلی زود با مصرف سیگار و آبجو به الاغ تبدیل میشن و درشکه‌چی اونا رو به کار اجباری و بردگی میگیره!

پی نوشت:

اینو چند لحظه پیش دیدم و هنوز دقیق نفهمیدم چرا این موضوع این قدر به ذهنم چسبیده!

رمضون امسال...
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 26 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 23:21

لحظه ای که همه چیز ممکن می شود. از رویایی بزرگ، تا آرزویی کوچک. لحظه ای که زمان و فضا در آغوش هم می افتند... رمضون امسال...
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 21 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 23:21

خسته می شوی،... از انسان بودن سیر میشوی و به ناگاه مرگ را آرزویی شیرین می یابی...

بغضت را بزور قورت میدهی و در سینه حبس میکنی ، در حالی که فشار و سنگینی آن قلبت را مچاله میکند...فریادی بی صدا گوش تمام سلولهای بدنت را کر می کند...

لعنت..

لعنت..

لعنت..

این وبلاگ برای همیشه تعطیل شد.

رمضون امسال...
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 29 تاريخ : شنبه 11 فروردين 1403 ساعت: 23:21

زندگی مانند یک سفر است که در هر لحظه‌ی آن، معنایی عمیق و ارزشمند نهفته است. گاهی در این مسیر حضور یک همسفر معنا و ارزش لحظه ها را اشکار می کند.همیشه چقدر ساده و کم توجه بودم که حضور یک دوست تا چه اندازه می تواند مرا به ارزش‌ها و آرزوهای درونی ام نزدیک‌تر کند، کسی که خود دنیای دیگری تجربه می کند و با نگاهی نو و پر از اشتیاق به وجود من می تواند نگاه و نگرشی تازه در من ایجاد کند.تماشای خود از دریچه نگاه همسفرت تو را به چالشها و تجربیات جدیدی می کشاند... هم او که بسان اینه ای تو را باعث می شود که نسخه ای بهتر از خود بیابی و کشف کنی.هم او که تو را باعث می شود که به معنای واقعی زندگی نزدیک تر شوی و باز هم رشد کنی.و چه حس خوبی است که تو را باعث می شود که هر لحظه شکر گزار باشی. رمضون امسال...ادامه مطلب
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 8:41

چراغی در تاریکی شبانه زندگی، ناگهان از دور ظاهر می‌شود، مانند شعله‌ی امید.در آغاز، آرامشی در آغوش تنهایی می‌آورد، وقتی که دل به دل می‌نگراند و درد و رنج می‌کاهد.با او، هر گونه باری سبک می‌شود، چرا که آن دوا که دل نیاز دارد را می‌فهمد و می‌پذیرد. با او تمام پریشانی‌ها و نگرانی‌ها رام شده و همه چیز آسوده به نظر می‌آید.او بسان همسفری در سفر زندگی که همراهی می‌کند در لحظات شادی و غم، در سرزمین‌های دور و نزدیک... با آرامشی زیبا که پنهان گشته در آغوشش... روشنایی را فریاد می زند و نغمه پایان تاریکی را می سراید.یافتنش مانند گنجی بی قیمت است چرا که همانند آیینه ای بدون تزیین و پوشش، تو را متوجه تمام نقاط ضعف و قوتت میکند تا با فهم و شناخت بهتر خودت شکوفه گلهای دوستی و عشق را در باغ زندگی ات نظاره گر باشی. رمضون امسال...ادامه مطلب
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 8:41

در دیاری پر از رنگ‌ها و سرودهای انسانی، روح‌ها به آرزوهای خود پرداخته و در تلاش برای ارتقای خویش، به سفری عمیق و شگفت‌انگیز روی آورده‌اند. روح انسان، همچون نسیمی بلند و آرام، در آغوش زمان، از عمق دل‌ها برافروخته و در میدان زندگی، رقصان به پا شده است.در این سفر، هر قدم، یک خاطره، یک غم، یک شادی، و یک درس نهفته است. این روحانیت، همچون پرنده‌ای آزاد، در آسمان آرزوها می‌پرید و در سایه‌های گذران، خورشید عشق و معنا را پیدا می‌کرد.یک بار، روحی در سرزمین آرامی به دنیا آمد. او نوری بود که در تاریکی‌ها روشنایی می‌انداخت و در دل‌ها، برکت و آرامش می‌بخشید. با پرسش‌های بی‌پایان و تجربیات ناب، او به دنبال یافتن معنای وجود و یک قطره از حقیقت بی‌پایان بود.در طول روزها و در آغوش شب،با اشتیاقی بی پایان ، در میدان وجود، همواره در حرکت بود. از کوهستان‌های بلند گرفته تا دریاهای بی کران، او در جستجوی معنایی عمیق‌تر و رهایی بیشتر بود.و در این سفر، او از نقاط دور و نزدیک دیگران یاد گرفت و با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. در هر دیدار، یک قسمتی از خود را کشف می‌کرد و در هر وداع، یادگاری جدید به دلش می‌نشست.از زمان آغاز تا آخرین نفس، روح انسان در جستجوی واقعیت بود و به امید روزی که در پناه عشق، جوابی برای پرسش‌های بی‌پایانش پیدا کند و در پرتو نور ابدی، به آغازی نو برای سفری جدید برخیزد.در آخرین ساعات زندگی، به پایان سفری طولانی رسید. اما در همه آن زمان‌ها و تجارب، او یادگاری‌هایی برای دیگران جا گذاشت. از اندوه و شادی، تا آموزه‌هایی از محبت و تلاش، هر یک از آن‌ها یک نقطه‌ی نور برای سایه‌های زندگی بود.در نهایت در آغوش خاک، با لبخندی بر لبان، به خاک سپرده شد، اما اثری از او در دل‌های آن‌ها که با او در تمام این رمضون امسال...ادامه مطلب
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 8:41

هفته ای که گذشت من در دنیای دیگری بودم... دنیای جنوبگان یا قاره قطب جنوب.سرگذشت "سر ارنست شکلتون" و همینطور "هنری ورزلی" و تلاش هایی که برای سفر به قطب جنوب داشتند. سفرهای پرماجرایی که هرکدام پر از درس زندگی، تلاش و پایداری هستند.شروع فوق العاده با پادکست "چنل بی" و روایت فوق زیبای آقای علی بندری (شماره های 84 - 85 - 86 و 37 ) و همینطور پادکست "ژرفا" قسمت دهم (تاریخ یخ زده) و بعد هم یکی از کتاب ها به قلم خود ارنست شکلتون.در این میان شخصیت کاریزماتیک و الهام بخش شکلتون هر خواننده ای را شیفته خودش می کند... این هفته به وضوح تغییر رفتار و تفکرم در زندگی را که متاثر از شناخت این شخصیت بود مشاهده کردم...زندگی و ماجراهای شکلتون مربوط به اوایل قرن 19 بود ولی حدود 100 سال بعد و در سال 2015 شخصی به اسم هنری ورزلی تلاش میکند کار نیمه تمام شکلتون را تمام کند و به تنهایی و پیاده از قطب جنوب عبور کند. (قسمت 37 چنل بی - جنوبگان). جمله ای که ورزلی مدام با خودش تکرار میکرد این بود:"همیشه کمی جلوتر . . ." رمضون امسال...ادامه مطلب
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:08

دیشب پای سفره دل یکی از دوستام نشستم و اونم منو دعوت کرد به سرزمین وسیع و پر رمز و راز وجود خودش. خیلی صحبت کرد و من سعی کردم فقط گوش کنم...بعد از آن ساعت فقط فکر میکردم که چقدر دنیای درون آدم ها میتونه متفاوت باشه نسبت به اون ذهنیتی که داریم... چقدر میتونه چالش های عجیب داشته باشه.یاد پستی افتادم که در مورد نقاب نوشته بودم.. اینکه مثلا من خودم همیشه نقاب میزنم و تفاوت دنیای درونم با چیزی که نشون میدم، و از این وضعیت حس خوبی نداشتم و ندارم...دیشب وقتی این دوستم حرف هاشو زد به کلی نظرم عوض شد... شرایطی رو داشت که مجبور می شد پشت نقاب زندگی کنه... و این چقدر سخته که تو مجبور باشی همیشه یه ارایه از خودت داشته باشی که واقعا نیستی.وقتی فکر میکنی جامعه و خانواده معیارهایی دارن که "خود واقعیت" در قالب اون معیارها نمیگنجی!...وقتی دنیای درونت بسیار متفاوت از آدم هایی است که میشناسی...وقتی حتی در مورد خودت نمیتونی به یه شناخت یا اطمینان نسبی برسی...وقتی مقتضیات سنی که داری رو نمیدونی چجوری باهاش کنار بیای...و وقتی که احساس تنهایی میکنی، چرا که نزدیکترین افرادت نمیتونن درک درستی از تو داشته باشن...و ... و .....ولی نقطه امیدی که من دارم اینه که آدم قوی به نظر میاد، درک بالایی داره و اطمینان دارم میتونه از پس خیلی چیزا بربیاد... حالا اینکه خودش چقدر به خودش ایمان داره رو نمیدونم... رمضون امسال...ادامه مطلب
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:08

کل امروز یک غروب جمعه بود... با بغضی در گلو که نه میترکد و نه رفع می شود!

زندگی چقدر می تواند احمقانه باشد!

- اگر خدا انسان بود قطعا یقه اش را میگرفتم!-

رمضون امسال...
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:08

بعضی وقتا اینکه یه کار کوچک و به ظاهر بی اهمیتی که قرار بوده تو روزهای گذشته انجام بدی و ندادی باعث میشه یه نتیجه بد نسبتا بزرگ برات ایجاد بشه. قضیه جایی بدتر میشه که بر اساس محاسبات ذهنی خودت روی حرف بقیه حساب میکنی و بخشی از معادلات امور زندگی رو بر اساس برداشت ذهنی خودت از شخصیت دیگران لحاظ میکنی.... و بعد در لحظه ای کوتاه همه چی بهم میریزه،... تو شوک میری و از اینکه چرا این احتمال کوچک رو در نظر نگرفتم یا چرا این کار کوچیک رو انجام ندادم حس بد پشیمونی و عذاب ذهن میگیری.قسمت دردناک داستان جاییه که ما آدما همیشه از هر سوراخ به اندازه بی نهایت باید گزیده بشیم تا آخرش درس بگیریم... قصد بی احترامی به خودم یا هر آدم دیگه ای رو ندارم اما در مثل ها میگن اگه یه الاغ رو از یه راهی ببری که پاش بره تو چاله، این الاغ همیشه اون چاله رو یادش میمونه و دیگه هیجوقت از اون مسیر نمیره... واقعا نمیدونم ما آدما چه مونه.دنیا با این سیستمی که داره هر روز بهمون درس میده... با اتفاقاتی که میفته، با اشخاصی که جلو راهمون قرار میگیرن ، با چیزهایی که میبینیم، میشنویم یا تجربه میکنیم.. ولی باز هم با بی توجهی از کنار همه مسائل رد میشیم و نهایتا این میشه که دوباره باید بعضی اتفاقات رو تجربه کنیم و به دنیا درس پس بدیم....اوه...... امروز چه روزیه...... اینو ثبت کردم بمونه... -ricoh-baraz---- رمضون امسال...ادامه مطلب
ما را در سایت رمضون امسال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yeadamak بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 17:29